شهرسازی حقیقت گرا

پشت دریاها شهریست...

شهرسازی حقیقت گرا

پشت دریاها شهریست...

خدا پشت دریاها شهری دارد که به اندازه ی چهل روز طول می کشد تا خورشید آن را بپیماید ، و در آن مردمی هستند که هیچ گاه گناه نکرده اند و ابلیس را نمی شناسند.
« مجلسی جلد 54 ص 333 »
نویسنده:
حسین فتحی اکبری پور

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندها

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

ایران ها و آش کشک

سه شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۹، ۰۶:۲۸ ب.ظ | حسین فتحی اکبری پور | ۰ نظر

از همین ابتدا بگم که من نمی خواهم سیاسی حرف بزنم شاید بیشتر از همه به این دلیل که واقعا معلوم نیست چه حرفی سیاسی است! از ادبیات گرفته تا مکانیک و پزشکی و...همه چیز با عنصر دون پایه سیاسی خلط شده . . .

ما امروز چندین ایران داریم! یک ایران مشغول فتح قله هاست (مفهومی که من دقیقا نفهمیدم چیه) و هر روز خبر خوش و یا خبرِ یک خبرِ خوش و یا چیزی شبیه خبر خوش و اگر هم از این ها چیزی فراهم نبود یک لبخند و شوخی خوش (که البته از همه آنها خوش تر است!)  تولید می کند، این ایران می خواهد استکبار جهانی و استعمار را یکجا ( با رعایت موازین فقهی، شاید فقه این اجازه را ندهد!) سرویس (چنان که تو دانی) کند. این ایران کارهای مهمتری هم دارد، رفته رفته قدرت نمایی می کند، اعتقادی نگاه می کند (هرچند اعتقادی به نگاه کردن ندارد) و این روزها یک شاهکار رو کرده است!

از دوستان و دوستان دوستان شنیدم که حرف نوع بر خورد و شدت برخورد با فساد نقل مکان هاست، بعضی هستند که موافق جمع شدن فساد در خیابان ها و شهر و مملکت هستند اما اینان یا نمی دانند (ان شا الله) که فساد چیست و یا نمی دانند این دوستان جمع کننده چه جمعی می کنند و چه برخوردی دارند و یا چه کسانی را جمع می کنند.

باز هم ایران داریم : عده ای استاد دانشگاه که نه با این خوب هستند و نه با آن حساس اند و خیلی زود ناراحت می شوند اما زودتر فراموش می کنند و به کار علمی خود مشغول می شوند. اینان اگر به وضع امروز راضی باشند همان عالمان بی عمل اند که آنچنان هم مفید نیستند.

ایران ها امروز اما با هم خوب نیستند و این وسط دعوا ها موضوعی دارد.

در شهری بین چند محله دعوا شدید شد، سپاهیان شاه آمدند و خواستند گروهی را به سزای اعمال خود برسانند برای این کار گفتند ما فلان کس را لعن می کنیم تا حامیان و دشمنانش در میدان شهر مشخص شوند. القصه هر کسی را که می گفتند یا همه لعن می کردند یا کسی چیزی نمیگفت، بعد از مدتی مردم هم که از این بازی خرسند شده بودند شروع به اسم بردن کردند تا جایی که هیچ چیز از هیچ چیز قابل شناس نبود! عاقلی گفت بروید و هنگام جنگ بیایید و هرچه خواهید کنید چه این داد و بیداد سره از ناسره نمی شناسد!

ما هم تا صحبت از انجام کاری برای بهبود وضعیت می شود از کار فرهنگی دم میزنیم ، پلیس هم از کار فرهنگی دم می زند و همه! خوب این چه کاریست و این چه حرکت فرهنگی که همه لعنش می کنند و می ستایندش! اصلا در این مملکت چه خبر است که همه و همه می خواهند در کنار کارهای روزمره کار فرهنگی کنند؟! این را می دانم که میان دعوای ایران ها حرف از کار فرهنگی، کشکی است که آشی را هم طعم نمی دهد. این لعنی است که هیچکس به آن اعتقاد ندارد.