شهرسازی حقیقت گرا

پشت دریاها شهریست...

شهرسازی حقیقت گرا

پشت دریاها شهریست...

خدا پشت دریاها شهری دارد که به اندازه ی چهل روز طول می کشد تا خورشید آن را بپیماید ، و در آن مردمی هستند که هیچ گاه گناه نکرده اند و ابلیس را نمی شناسند.
« مجلسی جلد 54 ص 333 »
نویسنده:
حسین فتحی اکبری پور

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندها

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

آیا ردپایی از خدا در شهرسازی وجود دارد؟

جمعه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۵۲ ب.ظ | حسین فتحی اکبری پور | ۲ نظر

سلام
 باید یک عذر خواهی کنم بابت دیر شدن انتشار متن،(فکر کنم یک ماهی شد بدون متن) شرمنده ذهنم مشوش بود و حال مطالعه و نوشتن نداشتم...

و اینکه پیرامون مطلب مکتب اصفهان و درد سر های امروزش ادامه ندم چون خیلی زوده و حیف اگه از دهان و قلم من به این موضوع پرداخته شود...

مطلب امروز بیشتر طرح مسئله است و امیدوارم بتونه جرقه ای زده بشه در ذهن شما اگر علاقه مند باشید!!؟...

 اگر شما مطالعه کننده ای باشید که هیچ دانش قبلی از شهرسازی نداشته باشید، ردپای خدا رو در شهرسازی پیدا می   کنید؟

 اصلا شهرسازی دانشی هست که به خدا توجه کند؟

 شهرسازی دانشی است لاییک یا ضد خدا؟

 به نظرم شهرسازی دانشی ضد خدا نیست اما نسبت به خدا چه موضعی دارد؟

شاید بتونیم بگیم شهرسازی چون به مطالعه جوامع می پردازد (با فرض اینکه جوامع خدامحوری وجود داشته باشد) نسخه ای متفاوت خواهد داشت. اما گذشته از نوع باور مردم آن جوامع خود دانش به خودی به خود چه نسبتی با خدا دارد؟

شهرسازی در وضع موجودش تا آنجا که من می دانم نسبتی با خدا ندارد در شهرسازی طبیعت است و گونه خاص آن یعنی بشر، دانش موجود فعل خدا را و حکمت خدا را در هیچ کجا داخل نکرده است و در بهترین حالت برخی از احکام خدارا دیده است که آنهم مربوط می شود به تبلور خاص شهرسازی در جوامع خاص.

حال با چنین دانش بشر بنیاد، میتوان شهر اسلامی ساخت؟!

کپی کردن چهارتا طاق و گنبد می تواند محصولی حقیقتا اسلامی تولید کند؟

آن دسته از کسانی که به دنبال چنین مفهومی هستند (شهر اسلامی) درابتدا باید بنیان های نظری آن را فراهم کنند چنانچه در چند صد سال پیش در ایران فراهم بوده است البته آن بنیان های سنتی دیگر به کار نمی آیند اگر قرار بود کارا باشند به آسانی نابود نمی شدند.

شهرسازی چون برای انسان است و انسان هم خدایی است پس ردپایی از خدا در شهرسازی وجود دارد.

برای اسلامی کردن شهر که منطقا اوج انسانی سازی شهر است باید سوال از انسانیت کرد و این سوال را بر اساس انسانی ترین منابع جواب داد باید نسبت انسان را با محیط و طبیعت و علم و حکومت و تکنولوژی پاسخی فراخور داد.باید خوب و بد انسان و ابزار دستیابی را شناخت

 به عبارت دیگر شهر اسلامی باید تجلی فطرت انسان باشد و نه تکرار شهری که قبلا اندکی اسلامی تر بوده، این فطرت نه تبلیغاتی است و نه تبلیغ پذیر است، باید به جای بزرگ کردن این اسم به تقویت مسما پرداخت

کسانی که ادعای شهر اسلامی دارند باید اول این دانش را از حال لاییک (شاید دکارتی) در بیاورند، که این کار با همایش و گردهمایی و بودجه گرفتن حل نمی شود.
باید فکر پشت مسئله شهر اسلامی باشد و این تلاش ها اگر فکر نباشد احتمالا پرضرر هم خواهند بود، ( بله  در مشهد مقدس ضرر اش را دیدم و دیدیم)، که حداقل ضرر آن غفلت از مسئله اصلی شد.