تکامل انسان در شهر
برای داشتن شهر مطلوب لازم است ساکنین شهر حداقل در مرتبه ((انسانیت)) باشند و بدیهی است که در
شهر های آرمانی، ساکنین شهر به مرتبه ((آدمیت)) رسیده اند.آشفتگی موجود در کالبد، سیما و منظر شهر ناشی از عدم توجه به بعد روحی و معنوی شهر ها و مراتب وجودی ساکنین آن هاست.
با توجه به بیت:
" دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست"
شهر محل دیو و دد نیست و محل پیدا نمودن انسان است. البته واژه انسان با بشر و آدمی متفاوت است...
مرحله انسانیت مرحله ورای بشریت است. مرحله بشریت فقط ابعاد حداقلی و فیزیکی از مراتب موجودیت ((انسان)) را شامل می شود. شهر محل تجمل تمدن است صرف زیست در مرتبه بشریت به بروز تمدن منجر نخواهد شد. بشر می تواند ارتقاء و به مراتب بالاتر از طریق اراده الهی به مرتبه آدمیت برسدکه عبور از مرحله بشریت و نیل به مرتبه انسانیت مستلزم صرف زمان و کسب دانش انسانی است.
در می یابیم که مولوی بیهوده در گرد شهر وقت خود را تلف نمی کند. و به باور او شهر محل ریاکاری و زیاده طلبی نیست و حداقل شرط لازم برای حضور در شهر را طی مرحله بشریت و رسیدن به مرحله انسانیت می داند. شهر در بدوی ترین شکل جایگاه بشریت است بشریتی که دارای زمینه های لغزش و دغل کاری و زیاده طلبی است. و شهر برای ساکنان با ویژگی های مرحله بشریت بی معنی است که از طریق آموزش و اکتساب از دیگران به مرحله انسانیت می رسد.شهر پدیده و مفهومی فرهنگی است و برای داشتن شهری مطلوب لازم است ساکنان شهر در محله انسانیت قرار داشته باشند.
در نتیجه شهر نه به ابعاد فیزیکی و جمعیت که به وجود ویژگی ((انسانیت)) و فرهنگ مدنی معنا می یابد.
- ۹۶/۰۵/۲۱