شهرسازی حقیقت گرا

پشت دریاها شهریست...

شهرسازی حقیقت گرا

پشت دریاها شهریست...

خدا پشت دریاها شهری دارد که به اندازه ی چهل روز طول می کشد تا خورشید آن را بپیماید ، و در آن مردمی هستند که هیچ گاه گناه نکرده اند و ابلیس را نمی شناسند.
« مجلسی جلد 54 ص 333 »
نویسنده:
حسین فتحی اکبری پور

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندها

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

تصویر آیین و مناسک در حیات شهری

چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۸، ۰۵:۵۷ ب.ظ | حسین فتحی اکبری پور | ۰ نظر

یکی از ویژگی شهر این است که تنوع در مناسک و آیین های دینی ایجاد می کند و این تنوع در میدان های تولیدِ فرهنگ به اشکال مختلف در شهر متکثر می شوند. به عبارتی شهر ها امکان تکثر فرم ها صورت بندی ها و سبک های دین داری را برای مردم فراهم می کنند. به نوعی ما با تنوع دین پیچیده شدن الهیات دین و ظریف سازی عقاید و آیین های دینی در شهر ها مواجه هستیم؛ در واقع کمتر در شهر آن نوعِ سادگیِ دین داری در روستا را شهود می کنیم.

 

منشاء جوامع انسانی منشاء دینی است، ما هیچ جامعه ی نداریم که دینی نباشد، در واقع شکل تجربه دینی در شهر های ما متفاوت است ولی یک تجربه دینی است که این تجربه دینی ، یک تجربه جهان پدیداری است. این تجربه دینی کاملا می تواند برای افراد مختلف در شرایط مختلف اگر امکانش را داشته باشند محسوس باشد، مثل مسجد که اگر مسجد باشد محیطی روحانی است که حالت آرامش و  پیوند با خدا را برای فرد نزدیک می کند.

 

شهر ها نیاز به مناسک دارند و هیچ شهری الآن در ایران نیست که شما در آن مناسکی نداشته باشی که به شیوه های مختلف و اعتقادات مختلف انجام می شود. شهر بدون مناسک در ایران نداریم چون شهر بدون مناسک یعنی شهر بی هویت و مردم نوعی تجربه دینی را به عنوان معیار ظرف برای معنای زندگی خودشان تعریف می کنند. اما مشکل، زمانی پیدا می شود که در یک شهر به هر دلیلی پدیده های آیینی و مناسکی را  ابزاری  نگاه کنند.  به دلیل اینکه سیستم ِاین آیین ها و مناسک ها  بر اساس یک مشارکت داوطلبانه انجام می شود و تجربه دینی یک تجربه خیلی خاص است بین مردم و به گونه ای اعتقاد به چیزی خارج از لایه ابتدایی هستی است پس تجربه دینی ریشه های عمیق تری از تجربه سیاسی ابزاری دارد.

 

در ایران چون شهر ها حاصل تراکم جمعیت های مهاجر هستند به خصوص از چند دهه پیش که ما با لایه های مختلف جماعت های دینی مواجه شده ایم در واقع این فرم های دینی در لایه های مختلف زندگی شهری خودشان را نشان می دهند و یک سرنخ تداوم استمرار در حیات دینی وجود دارد که ما در تصویر های رسمی در دین داری تهران آن را می بینیم مثل : تکیه نفرآباد / تکیه پیر عطا / حسینیه سادات اخوی و غیره . . . پس شهر یک مکانیسم هایی در زندگی اجتماعی خودش دارد که این ها دقیقا در دین داری ها خودشان را نشان می دهند.

قصه عرفانی- شهر و کوه - شرح حال دو برادر که پای در راه سلوک گذاشتند

چهارشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۸، ۱۱:۲۶ ب.ظ | حسین فتحی اکبری پور | ۰ نظر

برادر اول به کوه می رود و برادر دوم در شهر می ماند سال ها بعد برادر دوم آب را در صافی برای برادر اول می فرستد آبی که به خاطر کرامت حاصل از مقام او از صافی رد نمی شد و برادر دوم پنبه ای که در آن طلای مذاب است برای برادر اول می فرستد پنبه بر اثر مقام وی از گرمای طلای مذاب آتش نمی گیرد و طلا نیز سرد نمی شد. برادری که به کوه رفته بود با تعجب به شهر می آید برای او امکان سلوک در شهر امری بعید بود، آنگاه که پس از جست و جو به طلا فروشی برادر خود رسید و از حال معنوی وی پرسید چند مشتری به مغازه آمدند و در آن لحظه آب از صافی رد شد و یا به عبارت دیگر آنچه برادر به دست آورده بود به باد رفت.

 

شهر در حالت نمادینش فرصتی برای گناه است معرکه امتحان! در این روایت شهرهای امروزی فرهنگ ما شرایط ویژه ای دارند، امروزه اگر کسی به خود سازی بپردازد نمی توان آنرا در میان خیل شهروندان شناخت، امروزه در تهران فرزندان مولانا و حافظ و خیام همگی شهروندانی هستند که چند ساعت در روز در ترافیک می مانند و برای قرار گذاشتن با یکدیگر همه ساعت هایشان را تنظیم کرده اند و در میادین و مکان های عمومی با هم قرار می گذارند. این روایت و مبتلایان به آن در این دوران نمی توانند منشا اثر شوند، حتی دیده هم نمی شوند اگر نماینده ای داشته باشند. مانند تمثیل قصه ذکر شده باید بسوزند و نسوزانند باید آتشی در کنار پنبه باشند و نه اینکه صرفا با خودداری و فاصله گرفتن از شهروندان به مقامی برسند، این کار دیگر ممکن نیست، اگر چشم زاهد دوری گزیده بر اثر یک نگاه گناه کرد چشم شهروندان هرروز به هزاران موقعیت مشابه بر می خورد...

 

آیا این قصه از زندگی و شهر آینده ای دارد؟ نمی دانم! از طرفی ماهیت تغییر پذیر و دیالکتیکی این روایت آینده ای را برای آن ممکن می کند از طرف دیگر این روایت در حالت کنونی اش منشا اثر نیست و هر روز تحت تسلط شیوه زندگی و تفسیر هایی که به مراتب بهتر پاسخگو هستند تضعیف می شود.