شهرسازی حقیقت گرا

پشت دریاها شهریست...

شهرسازی حقیقت گرا

پشت دریاها شهریست...

خدا پشت دریاها شهری دارد که به اندازه ی چهل روز طول می کشد تا خورشید آن را بپیماید ، و در آن مردمی هستند که هیچ گاه گناه نکرده اند و ابلیس را نمی شناسند.
« مجلسی جلد 54 ص 333 »
نویسنده:
حسین فتحی اکبری پور

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندها

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

اشتباه کرد! آیا حوزه عمومی در ایران شکل گرفت؟

چهارشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۸، ۰۸:۴۵ ب.ظ | حسین فتحی اکبری پور | ۰ نظر

اشتباه و تصادف دو امر اجتناب ناپذیرند، به خصوص وقتی از نظر وارد وادی عمل شویم ، اشتباه و تصادف بیشتر می شود، تصادف خود می تواند منبعی مهم برای پیشبرد علم و کسب تجربه های جدید باشد، اگر اشتباه ها تکرار نشوند مسیر حرکت روبه جلوست، هرچند برخی اشتباه ها جبران ناپذیرند. . .

ما تاریخ اشتباه های خود را به اندازه کافی ثبت نکرده ایم،

ای کاش تاریخ جنایاتی که در این کشور رخ داده مکتوب بود تا با دیدن آن حداقل عبرت بگیریم،

ای کاش بدنه مدیریتی اشتباه های خود را می پذیرفت، و آن را ثبت می کرد،

چرا یک تجربه اشتباه را بارها امتحان می کنیم؟

به طور خاص برنامه های شهری که در ایران طرح و اجرا می شوند به شدت تکرار اشتباهات گذشته را در خود دارند.

برخی نقد را مهمترین عامل پیشرفت دانسته اند، نقد گذشته علم را نو می کند و از تکرار اشتباهات جلوگیری می کند،

اما در ایران نقد مطلع بسیار کمرنگ است ،اینجا خوبی ها و بدی های گذشته را در هم آمیخته بررسی می کنیم، اینجا با آمدن بعدی از قبلی خبری نیست.

نقدهای زیادی به هابرماس وارد شده است، نقد اینکه آیا عقل جمعی لزوما صلاح جمعی را تامین می کند؟

وضعیتی که در ایران مشابه حوزه عمومی به نظر می آید حاصل دردسترس بودن فضایی است که ابزار اهدافی است که عقل جمعی منفعت طلبانه در آن تصمیم گیری نمی کند، به عبارت دیگر اهداف حوزه عمومی در رابطه با تصمیم سازی و ایفای نقش اجتماعی در شرایط ایران اساسا اهداف عمومی نیست.

واقعیت این است که دوگانه سوژه-ابژه در جهان امروز فروریخته و ما در ساختار افقی جهان دیجیتال، با نظم دوگانه

«سوژه-سوژه» مواجه هستیم یعنی همه جامعه در شرایط فعلی دچار سوژگی شدند و همه عاملیت دارند.

هابرماس شرایط «بینا ذهنیت» در مردم را به‌درستی تشخیص داد. هابرماس هم قبل از ظهور شبکه‌های اجتماعی از شکل‌گیری نوعی دموکراسی مشورتی افقی در یک فضای عمومی مبتنی بر گفتگو خبر داده بود. در چنین شرایطی ما با ادغام فرهنگ‌ها نیز مواجه هستیم. یعنی مرز هنر و فرهنگ‌ها نیز در رسوم و هنرهای ترکیبی و التقاطی به هم ریخته است.

اما تجلی این مفهوم در ایران منجر به چهره گرایی حرمت های اجتماعی است، اصولا جامعه ایرانی و شبه حوزه عمومی آن که شامل روزنامه ها و فضاهای فیزیکی و شبکه های اجتماعی و . . . می شود نه در راستای تعمین منافع افراد بلکه در راستای پیروی از یک چهره کنش کرده اند. جنبش مشروطه، ملی شدن نفت، انقلاب اسلامی، را می توان با چهره های برجسته آن شناخت، اما انقلاب فرانسه و چین و . . . اساسا چهره مدار نبوده اند هرچند چهره های خود را معرفی کرده اند اما در فضای کنش اجتماعی مهمتر از چهره ها منافع و خواست افراد بوده است. هرچند چهره ها بعد از ایجاد نوعی فردیت در ایران چهره های وابسته به قومیت ها نیستند اما این چهره ها هستند که پیروانی را جمع می کند و فضای مانند حوزه عمومی کارکرد اصلی خود را ندارد.