شهرسازی حقیقت گرا

پشت دریاها شهریست...

شهرسازی حقیقت گرا

پشت دریاها شهریست...

خدا پشت دریاها شهری دارد که به اندازه ی چهل روز طول می کشد تا خورشید آن را بپیماید ، و در آن مردمی هستند که هیچ گاه گناه نکرده اند و ابلیس را نمی شناسند.
« مجلسی جلد 54 ص 333 »
نویسنده:
حسین فتحی اکبری پور

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندها

آیا راهی هست با استاد کج فهم

يكشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۶، ۰۹:۱۳ ب.ظ | حسین فتحی اکبری پور | ۱ نظر

در دانشگاههای کشور در سال چهار ماه درس خوانده نمیشود از زمانی که به سبک آمریکایی ها برنامه های درسی پیاده شد،این وضع نکبت بار پیش آمد و به هیچ نحو نمی شود به مصادر امور تفهیم کنی که این وضع عاقبت وخیمی به بار خواهد آورد.
دخالت قدرتمندان و زورمندان در امور دانشگاه مصیبت دیگری است.تحمیل استادان متکی به آنان خود لکه ننگی در دامن فرهنگ کشور که مفاسد آن حساب بر نمی دارد.برخی از مصادر امور می گو یند لازم نیست کسی درس بخواند کاری کنید بچه ها سرو صدا نکنند. :(

آنچیزی که ما جامعه علم می نامیم در واقع بخشی از استادید را شامل می شود که به ارائه آثار پژوهش و تفکر خود می پردازند. این استادید نا گزیر با چند عامل پیوستگی دارد. شرایط موجود معماری و شهرسازی ، ادبیات امروزی شهرسازی ، توانایی های استاد، سطح و نوع دانش مخاطبان و شرایط اقتصادی و ...( البته خیلی چیز ها مثل تیپ و قیافه، کلاس کار و ... هم دراستاد ها نقش دارند شاید به خاطر بت های ذهنی و تلاش برای «دیگر» بودن بتوان اینان را آرتیست نامید!! ) پس شرایط علمی یک جامعه خواه نا خواه دارای معانی زیادی است.

   وقتی به تک تک استادید نگاه می کنیم اینها آدمهای بدی نیستند، نه آنکه جای استادی را اشغال کرده و نه آنکه مدیر و نماینده مجلس هستند، اینها همه اجزایی هستند که در یک کل نا منظم و در جایی نادرست قرار گرفته اند و احتمالا خیلی هم مقصر نیستند هرچند باید مسئول باشند اگر بتوانند!

 اگر اوضاع دانشگاه نا بسامان است نه تقصیر آن استادی است که به چند دانشجوی احتمالا ... نمره اضافی می دهد و ازین جور کارها می کند و عدالت را به هیچ می گیرد و نه تقصیر آن دانشجو است و نه من!

 گمان نمی کنم در این میان کسی اشتباه کرده و نه حتی تقصیر صدام است که با ایران جنگید، اگر امروز در همه عرصه ها همه چیز سر جای خودش نیست تقصیر تک تک مهره ها نیست بلکه شاید اینها هم در حد خود تلاش کنند، البته همین  تک تک افراد هم خوب و بد دارند اما گمان نمی کنم با تغییر اینها بتوان اوضاع را عوض کرد.
شاگرد باید عاشق استاد باشد تا از او در علم و عمل تاثیر پذیرد.
با مهارت خاص دلقکان از مصادر امور مراکز علمی ما را به صورت کاریکاتور مجامع علمی در آورده اند.انغمار در تجمل و ولع در جمع ثروت و خوشگذرانی توام با هرزگی و مسابقه گذاشتن در جمع مال و منال به کلی روحیات انسانی را در مردم می میراند.
شاگرد از هر طریق که میسور باشد، از راه چاپلوسی و تملق طالب به دست آوردن مدرکی است که با آن ارتزاق کند تا از استاد طماع و مصادر امور عقب نماند...
چند مرتبه انقلاب آموزشی نیز به عمل آمد که هر دفعه جمعی پاچه ور مالیده و دلال و مقالطه کار به جان دانشگاه های کشور افتادند و اشخاص فاقد معلومات بدون مراعات شرایط، سهل و آسان استاد شدند، در حالی که در    دبیرستان هم جای واقعی ندارند.

  • حسین فتحی اکبری پور

نظرات  (۱)

احسنت 
حاج حسین گل گفتی
ولی
کو گوش شنوا 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی